مراسم شیرخوارگان حضرت علی اصغر (ع)
علی شهریارم
برای این روز از یک ماه قبل تقریبا برنامه ریزی کرده بودم . خود مامان جونت لباس برات دوخت آخه یکم کج خلقی و هر لباسی به راحتی آرام نمی گیری . عزیزم صبح روز جمعه ساعت 9 بابا جون من و تو و خاله سارا را به مراسم برد . خیلی صفا داشت حس و حال غرب و غیر قابل وصفی به آدم دست میداد .
مامان هم به آرزوش رسید و آخرش تورو نذر حضرت علی اصغر کردم .
خیلی توی این لباس دوست داشتنی شده بودی . خیلی دوست دارم . اما سال قبل چون کوچیک بودی و هوا خیلی سرد بود نشد که ببرمت مراسم خودم تنهایی رفته بودم و تو بابا جون توی خونه خواب بودید و اما امسال دیگه به آرزوی قلبیم رسیدم کوچولوی طلای من .
بقیه عکس های مراسم در ادامه مطلب
اینجا هم گذاشتمت توی گهواره حضرت علی اصغر
اینجا هم با طفلان مسلم عکس گرفتی و خدا رو شکر اینقدر خوش اخلاق هستی که توی بغل همه به راحتی می رفتی اصلا گریه نمی کردی