روزه گرفتن مامان جون
گل پسرم
مامان بعد از دوسال استراحت به خاطر شاهزاده کوچکش امسال اولین سالی است که بعد از دو سال دارم روزه می گیرم و خدا رو شکر تا اینجا همه روزها را گرفتم اصلا بهم فشار نیاورده . فقط هر چی به پایان ماه مبارک نزدیک می شویم دل من از غصه لبریز می شود و افسوس می خورم که چرا این طور عین باد می گذرد ماه مهمانی خدای مهربون . ماهی که در آن همه دلها مهربان می شوند و همه به هم خوبی می کنیم . ماهی که همه ما زمینی ها می دانیم که 30 روز را بر سر سفره معبودی مهمان هستیم که درهای رحمتش را هیچ گاه و در هیچ لحطه ای به روی ما بنده های رو سیاهش نبسته است .
خدای مهربونم به برکت این ماه عزیزت و به برکت دلهای پاک همه مامان ها نظری بر ما بنگر و فرج آقامون امام زمان (عج) را هر چه زودتر نزدیک بفرما و تمام نی نی کوچولوها رو توفیق این بده که سرباز های جان برکف امام زمان (عج) باشند. الاهی آمین ....
عزیز مامان
ببخشم که دیر اومدم برات مطلب بزارم آخه روزه داری و عبادت خدا وقتی برام نذاشته .
دوست دارم فرشته کوچولوم