روزه گرفتن مامان جون
گل پسرم مامان بعد از دوسال استراحت به خاطر شاهزاده کوچکش امسال اولین سالی است که بعد از دو سال دارم روزه می گیرم و خدا رو شکر تا اینجا همه روزها را گرفتم اصلا بهم فشار نیاورده . فقط هر چی به پایان ماه مبارک نزدیک می شویم دل من از غصه لبریز می شود و افسوس می خورم که چرا این طور عین باد می گذرد ماه مهمانی خدای مهربون . ماهی که در آن همه دلها مهربان می شوند و همه به هم خوبی می کنیم . ماهی که همه ما زمینی ها می دانیم که 30 روز را بر سر سفره معبودی مهمان هستیم که درهای رحمتش را هیچ گاه و در هیچ لحطه ای به روی ما بنده های رو سیاهش نبسته است . خدای مهربونم به برکت این ماه عزیزت و به برکت دلهای پاک همه مامان ها نظری بر ما بنگر و فرج آقامون اما...