دوماه گذشت
عزیز دلم از زمانیکه وارد سرزمین عشق من و پدرت شدی دو ماه دارد می گذرد و گرمایی که به زندگی ما دادی تا بیکرانهای آسمان زندگیمان را گرم کرده است .
این روزها من کار خاصتی انجام نمی دهم بیشتر در کنار تو می نشینم و به چهره زیبا و معصومت نگاه می کنم .
بابا جونم که تمام مدتی که سر کار هست دلش می خواهد که زمان زود بگذرد و برای دین چهره پاک تو لحطه شماری می کند تا به خانه بیاید .
تمام دارایی زندگی ما تو هستی خیلی خیلی دوستت دارم .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی