علی شهریارعلی شهریار، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

علی شهریارم تنها امید قلب مامان و بابا

خدایا هزاران بار شکرت

پروردگار مهربون هر ثانیه هم سر به سجده درگاهت بگذارم بابت این میوه بهشتی که در دامن من و در آغوش پر مهر پدرش قرار دادی باز هم کم است . خداوندا این هدیه آسمانی را برای ما حفط بفرما و توفیقی به ما عطا فرما تا بتوانیم آنطور که لیاقت بندگی درگاهت را داشته باشد تربیتش کنیم خداجونم خیلی دوست دارم و دوسش دارم پسر نازم اینجا دو روز از ورودت به این دنیای قشنگ می گذرد ...
14 بهمن 1392

حموم 40 روزگی پسرم

عسلم طبق رسم و رسوم نوزاد بعد از 40 روز که از تولدش میگذره میبرن حمام و ما هم این کارو کردیم البته یک هفته زودتر چون مامانیت مدرسه داشت و نمیتونست هفته دیگه بیا اما من خودم دوباره چهل روزگیت تنهایی و برای اولین بار بردمت حموم گرچه اولش خیلی ترسیدم و هول بودم اما موفق شدم. به نظر خودم خیلی کار بزرگی کردم و یک کوه فتح کردم ...
14 بهمن 1392

دوماه گذشت

عزیز دلم از زمانیکه وارد سرزمین عشق من و پدرت شدی دو ماه دارد می گذرد و گرمایی که به زندگی ما دادی تا بیکرانهای آسمان زندگیمان را گرم کرده است .  این روزها من کار خاصتی انجام نمی دهم بیشتر در کنار تو می نشینم و به چهره زیبا و معصومت نگاه می کنم . بابا جونم که تمام مدتی که سر کار هست دلش می خواهد که زمان زود بگذرد و برای دین چهره پاک تو لحطه شماری می کند تا به خانه بیاید .  تمام دارایی زندگی ما تو هستی خیلی خیلی دوستت دارم .    
19 مهر 1391